تک دختر...
تک دختری که چشم تو را دوست داشت مرد
در آبـــــــــــــــــــــــــــــی نگاه تو معنا نداشت مرد
در انتظار پنجره ها را شکسته بود
از اين هــــــــــــــــــمه دروغ و ريا شکسته بود
در يک غـــــــــــــروب سـرد زمستان به خواب رفت
از لحظه ها جدا شد تا آفتاب رفت
برای همیـــــــــــــــــشه رفت...
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:ممنون الهام جان که بهم سرزدی. بازم سربزن گلم
خبری ازدل پر دردگل یاس نداشت،
باید این گونه نوشت
هرگلی هم باشی
چه شقایق چه گل پیچک و یاس زندگی اجبار است.
پاسخ:خیلی زیبا بود.ممنون که سرزدی.